هرزگوییهای ایرانی در صفحه مسی: سمت تاریک شبکههای اجتماعی
یک باور کلیشهای که مثل نقل و نبات در کنفرانسها و نشتسهای رسانهای گفته میشه اینه که «امروز ارتباطات و شبکههای اجتماعی سبب نزدیکی ملتها به هم میشود و دوستی ایجاد میکند» هر جا چنین حرف کلیشهای و غیرسنجیدهای را شنیدهام بلند شدهام و پنجاه تا مثال زدهام که برعکس، دسترسی افراد به هم بیشتر پتانسیل سبب ایجاد تخاصم و نفرت فراهم کرده نسبت به زمانیکه به هم دسترسی نداشتهاند (به واژه پتانسیل دقت فرمایید، نگفتم الزامأ میشود). حالا یک مثال دیگر چنین ظرفیتی را میتوانیم در واکشنهای این نصفه روز بخشی از هموطنانمان به مسی در صفحه فیسبوکش ببینیم که مشابه آن را در بازیهای والیبال در برابر ایوان زایتسیف ایتالیایی هم دیدیم. فیسبوک و شبکههای اجتماعی در بسیار موارد «تیغند به دست زنگی مست» و آمادهاند برای ایجاد دشمنی، نفرت و ایجاد تصویر منفی.
پیشتر هر کشوری نمایندگانی را تربیت میکرد و آداب مربوط را به او میآموخت تا «نماینده» و نشاندهنده تصویر آن جامعه باشد. تصویری حتی بهتر از آنچه که بود. امروز شبکههای اجتماعی افراد «نیاموخته و نادان» را این توانمندی داده که «بنمایانند» آنان را که نمیخواهند اینگونه نمایانده شوند! اوباش فیسبوکی و ولگردهای شبکه اجتماعی به راحتی میتوانند صدایشان را همه جا بلند کنند. شبکه به آنها این توان را داده که سر یک مسابقه فوتبال نفرت قومی را دامن بزنند. میتوان خوزستانی را با اصفهانی در انداخت، آذری را با فارس دشمن کرد، از یک قوم یک اسطوره رویایی و از دیگری مشتی بیابانگرد نفهم ساخت، میتوان هر حرف مزخرف غیرقابل باوری را یک مستند تاریخی جا زد که اصلأ تردیدی در آن نیست و ….. و اساسأ میتوان نمایندگی کرد یک کشور را! همانطور که پرسه زنان و ولگردهای شبکههای اجتماعی عزیزمان در صفحه مسی و زایتسیف این کار را کردند و بارها و بارها هم تکرار خواهند کرد. امروز نماینده کشورها و فرهنگمان دیگر نه دیپلماتهای ورزیده، که این بزرگواران فحاش و بامزه!!! هستند که در صفحه زایتسیف مینویسند: have you aunt? …..
در شبکههای اجتماعی یک اتفاق خیلی مهم میافتد: اعتبار شما به استحکام کلام و قوت استدلالتان نیست. به بلندی صدایتان است و به پرگوییتان! هر چه بیشتر بنویسید بیشتر دیده میشوید… هر چی بیشتر نعره کنید و فریاد بزنید و رگ غیرت برافروزید و تحریک کنید، مهره اثربخشتری میشوید. دیگر «کمگوی و گزیده گوی چون دُر» معنا ندارد، بلکه باید هر مزخرفی را که هر بیسواد دیگری -فارغ از صحیح و غلط آن- مینویسد منتشر کنی و داد و فریاد کنی و ژست غیرت و حمیّت بگیری و بکوبی بر سر هر کس که تلاش نمیکند در تأییدت. اینطوری صدایت شنیده میشود…. مهم تعداد نفراتی است که زیر نوشتهات را علامت زدهاند و «بیعت» کردهاند در دوستی و همراهی با تو! مهم نیست که آنقدر بیسواد باشید که «زیبایِ من» را «زیبایه من» بنویسید یا سادهترین واژههای زبان مادری را بلد نباشید بنویسید…. اصلأ مهم نیست. مهم این است که کمیّت داشته باشید! باید هر کس وارد شبکه شود، نوشتههای شما را ببیند. این شما را مهم میکند! فقط بودنتان…. نه چگونه بودنتان!
شبکههای اجتماعی امروز، هر قدر هم که مهم شده باشند و سر و صدا کنند، عمری دارند.. از دید من حداکثر دو سال دیگر و بعد از آن جای خور را به شبکههای اجتماعی درون گرهای (درون گرهای نه درون گروهی) میدهند. چند وقت دیگر این پتانسیل اثرگذاری عمومی هم تغییر پیدا میکند و تهدیدات و فرصتهای جدیدی در رسانه ایجاد میشود. با این حال فراموش نکنید که شما آنچه هستید که منتظر میکنید (you are what you share جمله از خودم!!!). رفتارهای شما در شبکه اجتماعی نمودی است از شخصیت واقعی خودتان. گاهی برگردید و به رفتارهای خودتان در شبکه نگاهی کنید. کار سختی نیست، در همین فیسبوک بروید تو صفحه خودتان و روی دکمه activity Log کلیک کنید تا نامه اعمالتان به تفکیک بیاد دستتان! یک مرور بفرمایید و بر آنچه «لایک» کردهاید نظری بیفکنید و بر صحت و درستی آن… گاهی یک مرور از خودمان بد نیست در اصلاح رفتاری.
به هر حال این هم تحفه جدید دوستان که بدون اعطای مجوز نمایندگی از سوی ما، شدهاند نماینده واقعیمان در اذهان جوامع دوست. شبکه اجتماعی تیغی است در دست زنگی مست….. تا این تیغ را پایین بیاورد سخت نگران باید بود!