بازخوانی و بازآموزی کتابهای کلاسیک مدیریت و سازمان

ادامه تدریسم به طور اینترنتی در دانشگاه تهران یک فایده خیلی بزرگ داشته و آن مرور دوباره کتابهای قدیمی است نه برای چیز تازه آموختن که برای «از نو آموختن»! این ترم هم شروع تدریس «تئوریهای کارآفرینی» در دانشگاه تهران سبب خیر شد در خواندن دوباره کتاب ارزشمند «سازمانها و سازماندهی» “Organizations and Organizing” اسکات و دیویس. چه کتابی…. واقعاً لفظ “کلاسیک” شایسته آن است: ماندگار و همیشه خواندنی.
خواندمش، روان و شیرین. مثل یک رمان. اتفاقاً با کلی هم اختلاف نظر با نویسندگانش. ولی فکرش را هم نمی‌کردم که خواندن یک کتاب درسی آکادمیک اینقدر راحت و لذتبخش بشود. حالا شهوت تدریسش را دارم! دلم می‌خواهد یک جماعتی را بنشانم و براشون همینطوری از جوانب مختلف سازمان حرف بزنم و دیدگاه تاریخی خودم را هم قاطی دیدگاه های جامعه شناسانه اسکات براشون شرح بدهم.

توضیح تکمیلی و مفید: این کتاب را سال ۸۶ در کلاس تئوریهای مدیریت و سازمان دکتر پورعزت خواندیم، داغ داغ تازه از تنور درآمده همان سال ۲۰۰۷٫ چقدر غُر زدیم و تا اعتصاب هم پیش رفتیم. و در نهایت چه ترمی شد آن ترم و چه آموختنی! ادامه تحصیلم در دکتری را مدیون آن کلاس هستم و دری که دکتر پورعزت گرامی نسبت به تئوری رو به من گشودند، به رغم اختلاف دیدگاه بسیار بسیار شدیدم با ایشان در تقریباً همه چیز! گرچه همواره معتقدم ایشان در نمره دادن عدالت را اصلاً در حق من عدالت نکردند (در مقطع دکترا به من ۱۵٫۵ دادند و به دیگری ۱۹٫۷۵!) اما هیچ‌چیز ارادت من را نسبت به تعهد خالصانه ایشان در ارائه بهترین متون درسی و تدریس آکادمیک و باکیفیتشان کم نمی‌کند. از ایشان آموختم که انتخاب منبع مناسب از مهمترین مهارتهای یک مدرس دانشگاه است. منبع خوب بخش بزرگی از یک تدریس را شامل می‌شود و حتی بخشی از ضعفهای مدرس را هم می‌پوشاند. ممنونم از ایشان و ممنونم از این همه کتاب خوب برای خواندن 🙂