دنیای این روزهای من
به قول امروزیها همینطوری یکهویی و برای رفع خستگی یک عکس از سرشلوغترین روزهای کاری در اولین ترم شغل جدیدم! ۱۵ تا داوری و راهنمایی پروژههای دانشجویی به اضافه تصحیح و نمره دادن به کلی دانشجو با دقت و دوبار خواندن، آن هم در مقیاسهای ۷ نمرهای دانمارکی. پایان نامههای دست چپ به پایان رسیدند و دست راستیها باقی ماندهاند! روی صفحه لپتاپم فهرست دفاعهای فرداست، از ۸:۳۰ صبح تا ۱۶:۳۰ بعدازظهر!
با این حال اصلاً احساس خستگی نمیکنم. شاید یکی از دلایلش این باشه که پروژهها خیلی آموزنده هستند. تقریباً هر کدامشون کلی اطلاعات جالب تجاری و قانونی از صنعت مورد بررسی ارائه میکنند. مثلاً در زمینه صنعت مخابرات دانمارک کلی از موارد قانونی رقابتی را که نمیدونستم یاد گرفتم. یا مثلاً درباره صنعت مُد و فَشن و یا روزنامههای منطقهای و محلی جدید …
نکته متفاوت اینجا که به نظر من ایده خوبیه این است که هر دانشجویی هر ترم پروژه دارد. یعنی یک ترم هم نیست که پروژه نداشته باشند و به همین خاطر پایاننامههای آخرین ترمشون خیلی قوی میشه. من الان پروژههای ترم سوم برعهدهام بود و تعداد زیادی از آنها کیفیتهای قابل قبولی دارند و معلوم است ترم دیگه ازشون کارهای خوبی درمیاد.
نکته بعدی این است که استاد راهنما امتحانگیرنده اصلی است. یعنی کاملاً برعکس ایران که استاد راهنما نوعی مسئولیت همراه دانشجو دارد و در جلسه دفاع به کمک دانشجو میشتابد و داور است که به دانشجو ایراد میگیرد، اینجا ماجرا متفاوت میشه! راهنمایی که تمام ترم را با دانشجو دوشادوش کار کرده و در واقع پروژه محصول مشاوره خودش است، میرود آن سوی میز و از دانشجو ایراد میگیرد و دانشجو باید دفاع کند! حالا جالبیش اینه که من وقتی داورم تا حدی نظارت میکنم که راهنما به دانشجو بیعدالتی نکند و پروتوکلهای مرسوم را رعایت کند 🙂 🙂 در واقع دقیقاً برعکس ایران، من داور میام به کمک دانشجو که از دست راهنما نجاتش بدهم 🙂 🙂 🙂 🙂 🙂
البته یک چیز جالب و تعجبآور اینجا این است که دانشجو خودش استاد راهنماش رو انتخاب نمیکنه، بلکه ما از طرف دپارتمان تخصیص داده میشویم! یعنی موردی بود که من از اول ترم با دانشجوها کار کردم به دلیل علاقهشون ولی رسیدند به یک استاد دیگر همکارم! این هم از عجایب اینجا بوده برایم 🙂
برای اینکه خسته نشوم یاد گرفتهام که فکر نکنم به کارهای پسفردا و فقط کارهای فردا را گوشه ذهنم داشته باشم! اینطوری راحتتر پیش میره. تازه این هفته که اینجا تمام بشه، هفته دیگه تصحیح کار بچههای دانشگاه تهران و خواندن پروژههایشان است بابت ترمی که اینترنتی برای ایران تدریس کردم.