چالشها و فرصتهای سردبیری
در این دو ساله اخیر بر حسب ماهیت مشاغل آکادمیک با چند ژورنال معتبر همکاری بیشتری را در قالب داور، هیئت تحریره مهمان و دستیار انجام دادم. به تدریج با فعالیتهای سردبیری آشنا شدم و در چند ماه گذشته خودم به طور مشترک و یا به تنهایی مسئولیت سردبیری چند ژورنال را برعهده گرفتم که این مسئولیت را تا حدود یک سال دیگر هم به دوش خواهم کشید.
ایفای این وظیفه خیلی وقتگیر و دردسرساز است، اگر به آن علاقه نداشته باشی. در کنار همه دردسرها و مسئولیتهایش یک دردسر دیگر هم دارد: انتظار اطرافیان بر اینکه به کارهایشان پذیرش بدهی و به قول معروف سهمیه خاص برایشان قائل شوی.
بد نیست دو موضوع را به عنوان آگاهی عمومی برای خوانندگانم خاطرنشان کنم.
اول از همه اینکه سردبیر محدود است به نظرات داوران. یعنی پس از دریافت مقالهها میتواند کارهای نامناسب یا بیکیفیت را رد کند و بعد از آن باید در فرایندی شفاف و قابل مشاهده توسط سایر دستاندرکاران مقالهها را به داوران مناسب بسپارد. بعد از آن هم جز با پذیرش داوران نمیتواند کاری را مورد پذیرش قرار دهد و تازه پس از پذیرش مسئولیتهای خودش در ویرایش، چک کردن و انجام برخی اصلاحات آغاز میشود. هیچ سردبیری نمیتواند بدون طی فرایند دقیق داوری مقالهای را بپذیرد و اگر هم این کار را بکند ژورنالش را در معرض خارج شدن سریع از نمایههای معتبر قرار میدهد.
اما مهمتر اینکه سردبیر حتی اگر اختیار کامل هم داشته باشد در رد و قبول مقالهها، میداند که هر مقالهای که تحت نظر او چاپ میشود مسئولیت علمی و نگارشی و ویرایشی آن با اوست. هر مشکلی و یا هر بی کیفیتی و یا تقلبی در مقالههای زیر دست او صورت گیرد او هم شریک است. علاوه بر این، کیفیت بالای مقالههای چاپ شده در مجموعه او سبب اعتبار یافتن یا بیاعتباری او میشود. با چاپ شدن مجموعه مقالههای یک شماره در یک ژورنال معتبر، ناگهان وزن کارنامه علمی سردبیر و ایندکس او به طور قابل ملاحظهای افزایش مییابد و در واقع مقالههای مجموعه او، مثل فصلهای یک کتاب هستند که اعتبارش علاوه بر نویسنده فصلها به سردبیر کتاب هم میرسد. به همین خاطر سردبیر به خاطر خودش هم که شده باید با وسواس بسیار هر یک از مقالهها را انتخاب کند، چون مستقیماً بر روی اعتبار علمی او اثر میگذارد و تعارف و رودربایستی با دوستان و همکاران ممکن است به تخریب مستقیم اعتبار خود او نیز بینجامد.
سردبیر شدن در ژورنالهای معتبر یک سری مزیتها دارد. اول از همه از استانداردهای بسیار دقیق و جزئی پیروی میکنی که به افزایش کیفیتت کمک میکند. تا کنون سردبیر سه شماره بودهام و برای هر یک از آنها علاوه بر چک شدن کیفیت کاری خودم و پیشینهام، جلسههای اسکایپ دو تا سه ساعته با سردبیران اصلی داشتهام که در آنها درباره جزئیات اجرایی و استانداردها با دقت زیاد بحث کردهایم. به شیوهنامههای ارزشمندی که طی سالها کار آکادمیک جمعآوری کردهاند دسترسی یافتهام و گاهی از مشورتهای دقیقشان که برای افزایش اعتبار علمی توصیههای دوستانه و کارآمدی میکنند بهره گرفتهام. طبق همین تجربهها توصیهام به همه شما این است که اگر میخواهید تلاشی بکنید بجای وقت تلف کردن روی ژورنالهای کم ارزش و یا بیکیفیت که استانداردهای بالایی را به شما ارائه نمیکنند، تمام سعیتان را بکنید که در یک کار باکیفیت مشارکت کنید. کار با افرادی که مهارت دارند به شما شیوههای درست و کارآمد و اقتصادی را میآموزاند. برای من هم کار با افراد سطح بالا به دست یافتن تدریجی به استانداردها منجر شده و احساس میکنم که به طور آرام ولی مستمر کیفیتهایم را بالا میبرم.
کار با این ژورنالها همچنین برخی جزئیات را که تاکنون از آنها بیاطلاع بودم به من نشان داد. مثلاً اینکه ژورنالهای معتبر با مباحثی مثل تقلب علمی چگونه برخورد میکنند و چگونه آن را تشخیص میدهند. یا شاید این نکته برایتان جالب باشد که آنها لیست سیاهی از مولفان بیاعتبار یا دارای شهرت بد به دلیل دادهسازی و تقلب را دارند که با هم به اشتراک میگذارند. کافی است اسم شما به دلیل یک بیدقتی یا تقلب توی لیستشان برود تا دیگر از امکان چاپ کردن مقالهتان در هر یک از این ژورنالها محروم شوید. خود من هم باید لیست کسانی را که میپذیرم، حتی قبل از ارسال به داوری برای سردبیر اجرایی بفرستم تا پاک بودنشان را تایید کند. هیچیک از ما نمیخواهیم به دلیل انتساب به کسی که شهرت بدی دارد بیاعتبار شویم و از آن مهمتر، هیچکدام نمیخواهیم به دلیل پذیرفتن یک کار ضعیف و یا مشارکت در کاری که میدانیم دارای صحت علمی نیست وارد این لیست سیاه شویم.