نظراتی بر یک کلیپ: مسئولیت اجتماعی

توضیح اولیه: این مطلب را هفته پیش در فیسبوک گذاشته بودم و امشب متوجه شدم که به!!! چندین روزه که فیسبوک زحمت کشیده و مطلب اصلی را که بهش لینک داده بودم در پی گزارشهای مردمی!!! از دانمارک بخاطر حرفهای بد این دختره حذف کرده و در نتیجه مطلب پربار من نیز قربانی شده! یکی نیست به این مدیران فیسبوک بگه شما نباید یک خبری بدهید که متن مردم روی ویدئوی لینک شده نسوزه؟ حالا به کوری چشم همه مدیران کارنابلدی که با تصمیماتشان بر دیگران تصمیم نامطلوب می‌گذارند، این مطلب را با استفاده از اصل ویدئو که بهروز شیخان عزیز زحمتش را کشیده و چکنویسهایی که از متن قبلی مونده بازنویسی می‌کنم تا مدیران فیسبوک بدانند که آنچه ما می‌نگاریم، به این سادگی حذف شدنی نیست از صفحه روزگار. ازش پشتیبان هم موجود است و با چنین خوانندگان وفاداری، «ثبت است بر جریده عالم دوام ما»:

این کلیپ دو دقیقه‌ای را یک دختر لوگزامبورگی در قطار شهری کپنهاگ گرفته و در فیسبوک گذاشته و از طریق دوستان دانمارکی هم به من رسید. توی ویدئو می‌بینیم یک دختری که بدون بلیت سوار قطار شده بوده وقتی مأمورین کنترل قطار سررسیده‌اند خواسته فرار کنه اما به موقع توسط مأمورهای قطار مهار شده. توی فیلم داره مرتبأ فحش می‌ده و بد و بیراه می‌گه خطاب به مأمورها و می‌زندشون و کولی‌‌بازی درمیاره سرشون. با دیدن این فیلم کلی شاکی شدم از دست مأمورهای کنترل بلیت که این وحشی بازی‌ها یعنی چی؟ بلیت نداره که نداره، چرا اینطوری برخورد می‌کنید با دختر مردم؟ به ویژه اینکه از قبل هم می‌دونستم که مأموران کنترل بلیت خیلی بی‌رحم و سختگیرند و اگر بلیت نداشته باشی قطعأ جریمه‌ات می‌کنند و هیچ عذری هم پذیرفته نیست، حتی اگر اشتباه کرده باشی. برای درک بهتر سیستم کنترل بلیت در دانمارک پانوشتم را بخوانید.
اما چیزی که باعث شد این کلیپ توجهم را جلب کند و آن را شایسته انتشار میان دوستان ببینم، نظراتی بود که خود دانمارکی‌ها زیر این کلیپ گذاشتند و واقعأ مرا متعجب کرد. در شرایطی که ما تقریبأ درهر نوع برخورد فیزیکی یا حتی کلامی پلیس با مردم، علیه پلیس موضع می‌‌گیریم و به شدت برخورد او را نکوهش می‌کنیم، دانمارکیها شدیدأ به این دختره تاخته‌اند و کلی فحش و فضیحت بهش داده‌اند که چرا بدون بلیت سوار قطار شده. گروهی هم او را شرم جامعه دانمارکی خوانده‌اند! پیشنهاد می‌کنم نظرات زیر کلیپ را با استفاده از مترجم گوگل بخوانید تا به این تفکر غالب در نظرات آشنا شوید. گروهی حتی فراتر رفته‌اند و بندهای قانونی را ذکر کرده و متن آن را کپی کرده‌اند که طبق آن هر کس بدون بلیت سوار قطار شود باید ۷۵۰ کرون جریمه شود و در صورت تلاش برای فرار از دست مأموران یا توهین و بی‌احترامی به آنها تا شش ماه باید زندانی شود. طبق این بند مدعی هم بوده‌اند که این دختره باید بازداشت مدنی (Civil Arrest) بشود به خاطر دست درازی به مأمور قانون. بعد از خواندن این نظرات یکبار دیگه فیلم را دیدم و این بار نگاهم برعکس شد! مأمور قانونی را دیدم که برای حفاظت از منافع اجتماع یک نفر را مهار کرده و اتفاقأ نحوه برخوردش هم کاملأ بازدارنده و برای دفاع از خود است یعنی ضربه نمی‌زنه و دو طرف دستهای فرد روبه‌رو را گرفته تا ضربه نخورد از او.
فکر می‌کنم همین تفاوت دیدگاه که در نظرات این کلیپ و مقایسه با کلیپهای مشابه خودمون می‌بینیم، به روشنی می‌تواند یکی از بزرگترین اختلافهای میان جامعه دانمارکی با جامعه ما را نشان بدهد و آن اعتماد است. اینجا انتظار می‌رود خودت کار درست را انجام بدهی و کنترل بلیت و این کارها به طور اتفاقی انجام می‌شود. این اعتماد هم از آنجا ناشی شده که مردم دقیقأ اثر مالیاتشان را می‌بینند. در خدمات بهداشتی رایگان و بی‌نظیر، در مدارس فرزندانشان، در نگهداری از سالمندشان، در آموزش و رفاه عمومی. همه را می‌بینند و دولت را هم دقیقأ به عنوان متصدی دریافت این پولها و هزینه‌کرد درست آن می‌شناسند و به کارآمدی آن اعتقاد دارند. در چنین دیدگاهی مأمور دولت، نماینده آنهاست که منابع کافی برای ادامه این خدمات را فراهم می‌کند. اینجاست که وقتی مأمور دولت میاد و با این دختر برخورد می‌کند، به جای نکوهش مأمور دولت، به طرفداری از او موضع می‌گیرند و تازه معتقدند دختره به خاطر توهینهایی که کرده و تعدی به این مأمور و تلاش برای فرار باید بازداشت هم بشود و او «ننگ جامعه دانمارکی است».
این پرداختهای اجتماعی برای دانمارکی‌ها بسیار مهم است. آنها بالاترین مالیاتها را در جهان می‌دهند (بین ۴۲ تا ۶۰ درصد مالیات درآمد و همینطور ۲۵ درصد مالیات بر ارزش افزوده درجا و جرینگی در هر خرید) و پرداخت اجتماعی به دولت را صورت می‌دهند در این کشور گران، ولی بهش افتخار می‌کنند و معتقدند که همین پرداختها است که جامعه شان را به دانمارک امروز و کشوری برای خوب زیستن تبدیل کرده. از این رو عدم پرداخت مالیات را بسیار شرم‌آور و کسی که پرداختش را انجام ندهد یک فرد شریر و غیرقابل اعتماد می‌دانند (بخواهم با آمار بگویم در یکی از پیمایشهای اجتماعی معتبر، ۹۲ درصد این نظر را داشتند).
این پرداخت و اعتقاد به آن برایشان چنان نهادینه شده است که در ناخودآگاه هم رعایتش می‌کنند. من به چشم خودم شاهد بودم که نیمه شب که قطارها هر نیم ساعت یکبار حرکت می‌کنند و انتظار نسبتأ طولانی است، آدم مستی که تلو تلو می‌خورد و اصلأ تشخیص نمی‌داد کجا هست، موقع ورود به قطار دست کرد در جیبش و بلیتش را پیدا نکرد و علیرغم اینکه در را هم برایش نگه داشتند تا خودش را برساند وقتی پیدا نکرد حاضر نشد وارد قطار شود. با این که حتی یکبار هم نشده که در نیمه شب کسی بلیت چک کند، ولی ناخودآگاه او بهش اجازه نداد بدون بلیت سوار بشه. به نظر من می‌رسه که این بحث مالیات و پرداخت برای دانمارکیها حکم مسائل ناموسی برای ما را داشته باشد. دوست دانمارکیم در یک گفتگوی چند نفره، خیلی جدی مادرش را برای دوستی پیشنهاد می‌کرد و هیچ مشکلی نداشت سر چنین صحبتی درباره مادرش، ولی وقتی صحبت نرخ بالای مالیات شد رگ گردنش بیرون زد و قرمز شد و با هیجان و تعصب گفت که این مالیاتها را می‌دهیم برای اون پیرزن، برای اون بچه، برای تو، برای من، برای بهداشت، برای آموزش و …
باز هم تأکید می‌کنم که این اعتماد از کارآمدی حاصل می‌شود که هدف اول و آخر مدیریت است. دولت کارآمد، دولتی است که با حداقل هزینه و بهترین ابزار، تخصیص مناسب می‌دهد و جامعه را از هزینه‌کرد صحیح مطمئن می‌کند و آن چنان متعهد به پرداخت مالیاتش می‌سازد، که هنگام ناهشیاری هم از استفاده از خدمات عمومی بدون پرداخت پول پرهیز می‌کند. نظرات زیر این کلیپ را دوباره می خوانم چون یک درس حقوقی و جامعه شناسی است و تصویر خوبی از جامعه دانمارکی می‌دهد. طبیعتأ تصویر کاملی نیست، ولی همانطور که برخورد جامعه مجازی ایرانی با یک پدیده، تصویری از نگرش آن جامعه را فراهم می‌کند، نظرات این جامعه هم قابل ارزیابی است. امیدوارم کارآمدی در جامعه ایرانی به اندازه‌ای بالا رود که بدون نیاز به تجویزهای عاطفی و انگیزه‌های ملی و میهنی، به دلیل اثرات مشهودش، اعتماد را که گم شده امروز جامعه ماست، به رابطه میان مردم با خود و با نهادهای اجتماعی بازگرداند.
پانوشت:
اینجا بلیت را کسی چک نمی‌کند. انتظار می‌رود خودتان بلیت مناسب خریده باشید، حالا یا ماهانه برای مسیری خاص، یا کارت بلیت یا بلیت تک سفره. گاهی مأموران کنترل بلیت به طور سرزده و اتفاقی می آیند داخل قطار و همراه با کارت شناسایی و لباس مخصوص خیلی محترم از مسافران می خواهند که بلیتهایشان را برای چک کردن ارائه کنند. اگر کسی نداشته باشد یا بلیت اشتباهی خریده باشد که مال این مسیر و این زمان نیست، ۷۵۰ کرون جریمه می‌شود. در این مدت که اینجا هستم فکر کنم سرجمع پنج شش بار اومده باشند و چک کرده باشند. یک بار در حال بازرسی بودند که یکهو دیدم تا در باز شد هنگام رسیدن قطار، یکی با سرعت مأمورها را پس زد و فرار کرد تو ایستگاه و غیب شد. مأمورها هم کاری نکردند و فقط ایستاندند دم در و دیدند که یارو فرار کرد رفت! ولی این بار شانس با این دختره تو کلیپ یار نبود و گرفتار شد.
پانوشت دو (این را از یک وبلاگ نویس آمریکایی که ده ساله تو دانمارکه وام گرفته‌ام): شاید جالب باشد که علاقه دانمارکی‌ها به مالیاتهایشان را بتوان از واژه‌های زبانشان هم مشاهده کرد! در دانمارکی به مالیات، اسکات (SKAT) گفته می‌شود و از قضا به عزیزدلم، شیرینکم، محبوبم هم عینأ همین اسکات (SKAT) می‌گویند! نباید تعجب کنید اگر در قطار نشسته باشید و ببینید زنی شوهرش را ببوسد و بگوید «مالیات من! شام منتظرتم» و یا پدر و مادری بند کفش بچه‌شان را ببندند و بگویند «مالیات من! مواظب باش نخوری زمین»! آره. دانمارکیها رابطه عاطفی با مالیاتهایشان دارند! 🙂