نمایشگاه مشاغل دانشجویی

پنجشنبه به دعوت یاشار که خبرم کرد از این رویداد، رفتم نمایشگاه مشاغل دانشجویی را ببینم. با توجه به اینکه چنین نمایشگاهی را تا حالا نشنیده بودم، گفتم عجب چیزهای عجیبی آدم می‌شنوه! مگه شغل دانشجویی هم نمایشگاه داره؟ چی توش نمایش می‌دهند؟؟؟؟؟
با این حال برای ارضای حس کنجکاویم، شال و کلاه کردیم به سمت آن ور کپنهاگ تا هم دانشگاه تکنولوژی دانمارک (DTU) را ببینم و هم این نمایشگاه را تجربه کنم. جالب بود و آموزنده. مهمترین چیز این بود که کلی شرکت معتبر و درست و حسابی دنیا و دانمارک، مثل مایکروسافت، زیمنس، مک کینزی، دانسکه بانک، نوردآ، مرسک و بقیه اومده بودند و مشخصأ «مشاغل دانشجویی» ارائه می‌دادند! یعنی می‌رفتید غرفه زیمنس و می‌دیدید که مشخصأ اعلام نیاز زده که اگه دانشجوی بالای ترم چهار هستید در این رشته‌ها این نوع مشاغل دانشجویی را داریم با اینقدر ساعت کار در هفته! مایکروسافت رو می‌دیدی که فهرستی از انواع کدنویسی‌های مورد نیازش را اعلام کرده و همونجا هم اگه بخواهی ازت یک آزمون می‌گیره و دعوتت می‌کنه، یا وقت میده بری دفترشون کارت رو ارائه بدهی. بقیه شرکتها هم همینطور.
برای من خیلی جالب بود که به این ترتیب دانشجویان این فرصت را دارند که رزومه خود را در حین تحصیل تقویت کنند و بعد از فارغ التحصیلی مثل بچه‌های ما بی‌تجربه و بدون سابقه کار نباشند، بلکه سابقه کار با شرکتهای درست و حسابی بین‌المللی که هر کدام یک اعتبار درست و حسابی دارد را به همراه داشته باشند. چقدر هر شرایط ساده و پذیرش آسان بود. کلی افسوس خوردم. مک کینزی که شرکت مشاوره خدمات کسب و کار و آماردهی خدمات رسانه‌های دیجیتال هست و این چهار سال کلی از آمارهایش سر کلاسهایم استفاده کرده‌ام هم بود و چه شغلهای جذابی را به دانشجویان رسانه و کسب و کار ارائه می‌کرد. اینقدر خوب بود که حاضر شدم برم رایگان یک دوره کار کنم، ولی نپذیرفتند و گفتند این مشاغل فقط دانشجویی است!
سازماندهی نمایشگاه هم فوق‌العاده بود، فوق‌العاده! یک کتابچه و نیز نسخه دیجیتالش بود که دقیقأ می‌گفت کدام شرکت در کدام صنعت است و چه مشاغلی را پیشنهاد داده و چه رشته‌هایی می‌خواهد و در چه مقاطعی! یعنی اگه بخواهی بدانی کدام شرکتها دانشجوی ارشد در رشته مدیریت رسانه می‌خواهد، می‌توانی به راحتی دریابی و بری صفحه خود شرکت و پیشنهاداتش را بخوانی و از غرفه‌اش بازدید کنی.
کلی هم بازی و سرگرمی توش بود! مایکروسافت مسابقه کدنویسی گذاشته بود و اگه می‌تونستی کد بنویسی، بهت یک تی شرت مایکروسافت هدیه می‌داد که من موفق شدم جای یکی ، دوتاش رو بگیرم با این نوشته روش که «کدنویسی، شاعری است» Code is Poetry. کلی هم حال کردم از آدمهای باحال و اهل حال مایکروسافت. بهشون نشون دادم که یک کاربر وفادار مایکروسافتم و هم موبایلم، هم تبلتم و هم لپ تاپم از سه سیستم عامل متفاوت مایکروسافت استفاده می‌کنه! اونها هم به عنوان جایزه یک تی شرت دیگه بهم دادند!!!! (راضی به زحمت نبودم، می‌خواستم بگم جلوی اپل و گوگل کم نیارید و ما حامی شما هستیم )
شرکت ویبل که کارش رادار است هم مسابقه شدت ضربه زدن به توپ گذاشته بود و هر کی محکمتر می‌زد رکوردش ثبت می‌شد! اینجانب که شکست فاحشی خوردم و نیاز به بازگو کردن نیست، ولی کیکی که دادند و یک کلاه شیک ویبل دستاورد بزرگتری از ثبت رکورد بود!! بقیه نمایشگاه هم جذابیتهای زیادی داشت که البته مناسب بچه‌های فنی و مهندسی بود بیشتر، با توجه به اینکه در دانشگاه فنی برگزار می‌شد و در نتیجه به مروری ساده بسنده کردم. ضمنأ اینجا هم مثل ایران تا دلتون بخواد هدایای تبلیغاتی و خودکار و فلش و خط کش و جاکلیدی و شکلات و پیرهن و این چیزها می‌دادند و دانمارکیها هم مثل خودمون با ولع می‌گرفتند جایزه‌ها را، حالا کمی حرارت کمتر، ولی نفس کار یکی بود. من که از هیچ کسی چیزی نگرفتم جز تی شرتهای مایکروسافت و کلاه ویبل، ولی اگه اهل برداشتن بودی، به نظرم به اندازه یک کمد لباسی می‌توانستی هدیه برداری! این هم گفتم که شباهتهای دو کشور در غرفه داری نمایشگاه را نشان داده باشم و بدانید خیلی تفاوت رفتاری وجود ندارد.
بقیه وقتم را هم رفتم محیط دانشگاه DTU را گشتم. محیطش کاملأ داد می‌زد فنی است و کمی یادآور دانشگاه علم و صنعت خودمون بود. چند تا عکس ساده از نمایشگاه می‌گذارم، چون زیاد حس و حال عکس گرفتن نبود و همین چندتا را گرفتم.
ضمنأ چون این منطقه روی معدود شیبهای کپنهاگ قرار داشت (شیب خیلی کمی هم بود، ولی خب شیب بود دیگه) برای برگشتن ۷٫۶ کیلومتر را با دوچرخه تاختم، اون هم با سرعت ۳۰ کیلومتر (دستگاه سرعت و مسافت سنج دارم) که خیلی هم چسبید.
به هرحال این نمایشگاه برای من یک نمونه بارز از همکاری قابل ستایش صنعت و دانشگاه بود. اینکه چطور صنایع با سخاوت ظرفیتهایشان را در اختیار دانشگاه‌ها می‌گذارند و در ازای آن هم پتانسیل و انرژی جوانان و دانشجویان نخبه را دریافت می‌کنند. کاری است که به شدت در کشور ما نیاز است تا هم صنایع از دانش تئوریک در حال آموختن دانشجوها و جاه‌طلبی و ایده‌های نوی آنها بهره‌مند شوند و احتمالأ کادر شایسته برای آینده خود پرورش دهند و هم دانشجوها فضای واقعی را تجربه کنند و فاصله بین تئوری و عمل را دریابند.
امیدوارم در کشورمان هم، چنین فرصتهایی را به طور واقعی و اثربخش ببینیم.