تأملی بر تلاش گوگل برای ارسال ماهواره به فضا برای ارسال اینترنت
خبری که این سه روز اخیر زیاد در سایتهای فناوری به چشم خورد، تلاش گوگل برای ارسال ماهواره به فضا برای ارائه اینترنت آزاد به جهان بوده. محتوای خبر را میتوانید خودتان بخوانید و نسبت به اینکه چقدر موفق باشه هم هنوز نظر دادن زوده، چون فعلأ فقط روی کانزاس و حومه داره امتحان میشه. ولی از آنجا که درگیر موضوعات تحقیقاتی هستم که از زوایای مختلف (دقیقأ سه زاویه) با این رخداد مربوط میشود، با هدفگیری دانشجویانم در مدیریت رسانه، این چند مطلب را خاطرنشان میشوم:
۱) از دیدگاه سیاستگذاری و خطمشی فناوری: این حرکت در زمینه مباحث بیطرفی اینترنت (Net Neutrality) تأثیر مهمی میگذارد. در حال حاضر تمام بحث بیطرفی وب متمرکز بر بیطرفی در ارائه اینترنت توسط آی اس پیهاست و اینکه درخواست شرکتهای بزرگ برای دریافت پهنای باند بیشتر در ازای پرداخت پول ممکن است اینترنت را از حالت آزاد به حالت پولی و یکطرفه درآورد. من هم در همه مباحثی که در این زمینه داشتهام اصرار کردهام که کمتأثیرترین نوع بیطرفی همین بیطرفی زیرساختی است، به ویژه در آمریکا، با توجه به مواردی همچون تأثیرگذاری در موتور جستجو و در دسترسی به محتوا. در حال حاضر معتقدم که این جاهطلبی جدید گوگل، که حتی اگر موفق هم نشود این ایده توسط دیگران ادامه خواهد یافت و آینده اینترنت دسترسی همگانی است، یک تغییر بنیادین در نگاه و سیاستگذاری و قانونگذاری (با تأکید بر نوشتن با ذ)، به وجود خواهد آورد. محققان و آیندهنگران فردا، باید از همین الان به فکر سناریوهای آینده باشید (سناریوپردازی یکی از شیوههای آینده پژوهی است).
۲)از دیدگاه مدیریت استراتژیک: نمونهای از یکپارچگی عمودی را میتوانید مشاهده کنید. تعریف یکپارچگی عمودی حرکت در میان اجزای زنجیره ارزش است به صورت بالادستی به پایین دستی. اینکه یک شرکت برای اطمینان از تأمین به موقع یکی از صنایع تأمین کننده خود را خریداری کند یا به نحوی تحت کنترل بگیرد که میشود بالادستی و یا اینکه برای ارتباط بهتر با مشتریان فروشگاهها (به مصرف کننده نهایی) یا توزیعکنندگان و عرضه کنندگان (عمدهفروش) را در اختیار بگیرد که میشود پایین دستی. در حال حاضر شرکت گوگل از نظر پاییندستی با توجه به ارتباط مستقیمی که با مصرف کننده نهایی دارد، جز در مورد پروژههای جدید یا محصولات تازه بعدیش، فعلأ گلوگاهی به نظر نمیآید داشته باشد. ولی از نظر بالادستی هنوز یک مشکل عمده دارد و آن وابستگیش به ارائه دهندگان سرویس اینترنت است، یعنی همان مباحثی که اخیر مطرح شد و گوگل و سایر شرکتهای بزرگ به عنوان (Edge Providers) مورد انتقاد قرار گرفتند به نیت سیطره بر وب. اکنون با حضور در صنعت ارائه دسترسی، که گامهای اولیه را دارد بر میدارد، از نظر تئوریک صنعت تأمین کننده خود را هم کنترل میکند تا از تصمیمات یا کاستیهای آن تحت تأثیر قرار نگیرد. مورد خوبی است برای تحلیل بیشتر در مدیریت استراتژیک و به ویژه یکپارچگیها.
۳) از دیدگاه کارآفرینی رسانهای: شرکتهایی مثل گوگل، مایکروسافت، اپل و سایرین که یک فناوری جدید ارائه میکنند، یک فضای کاملأ نوین با کلی ظرفیت خالی برای فعالیت کسب و کار فراهم کرده و میکنند. در تئوری کارآفرینی «تخریب خلاق» انجام میدهند، یعنی برهم زدن نقطه تعادل بازار و ایجاد یک نقطه تعادل جدید در سطحی بالاتر. ببینید خدمات این شرکتها چقدر شغل جدید ایجاد کرد و چقدر دنیا جای بهتری شد هم برای زندگی و هم برای کسب و کار. چقدر شغل و صنعت جدید برپایه آنچه آنها ارائه کردند بنا شد. در حال حاضر هم این شرکتها به عنوان فراهم کنندگان بستر و زمینه برای کسب و کارهای جدیدتر مرکز و محور مباحث تئوریک کارآفرینی رسانهای هستند. اساسأ در تئوری بازار کارآمد رسانهای که پایاننامه دکترایم و پروژه کنونی پسادکتریم بر آن مبتنی است، بازیگران بازار به سه دسته شرکتهای بزرگ،کسب و کارهای کوچک و کاربران و نوآوریهای کاربری تقسیم میشوند که هر یک جایگاهی در زنجیره ارزش جدید دارند و مهمترین عملکرد شرکتهای بزرگ، همین افزایش طرفیت برای اقدامات جدید کارآفرینانه توسط کسب و کارهای کوچک است. رویکرد جدید گوگل، که در آیندهنگاریهای من سال ۲۰۲۱ بهش نزدیک میشدیم و هنوز هم همون سال به نظرم میرسه تحقق این ایده، یک تخریب خلاق جدی محسوب میشود و احتمالأ نسل جدید آی اس پیها، ارائه دهندگان اینترنت ماهوارهای باشند، یا چیزی شبیه آن. تصور کنید فضای جدید برای تجهیزات دریافت این اینترنت جدید را روی دستگاههای همراه و خانگی و صنعتی، انتقال رسانههای دیگر به این پلتفرم، تغییرات اساسی و … در حال حاضر اینها ایده هستند و اجرایی نشدهاند، ولی به عنوان پژوهشگران و افراد آکادمیک یکی از وظایف ما سناریوپردازیهای آینده و نیز در نظر گرفتن آیندههای محتمل است و پیشنهادهایی برای آمادگی برای مواجهه با آن، در سطح دولتها، کسب و کارها و کاربران.
۴) نامگذاری شرکت مربوطه هم ظریف است: تری او بی (۳OB) یه معنای (اون سه میلیارد دیگر) است، یعنی آن نیمی از جمعیت جهان که دسترسی به اینترنت ندارند. نامگذاری ظریف و نغزی است و مشرف به مأموریت حیاتی که برای خود قائل است.
این نوشته فقط طرح موضوع بود ولی شایستگی توجه بیشتر آکادمیک را دارد. اصل مطلب: