این سوی میز (۴): خوشنامی و شهرت نیک

ما به عنوان اعضای هیت علمی در بازاری هستیم که اعتبار و شهرت در آن حرف اول را می‌زند. بسیار برایم پیش آمده که کسی به من گفته چند سال پیش تو در فلان جلسه فلان حرف را زدی و فلان حرکت را کردی و چقدر بابتش حس خوب گرفتم. وقتی این را می‌شنوم بسیار خرسند می‌شوم که رفتارم در زمانی در گذشته سبب شده که در ذهن کسانی شهرت و خوشنامی نیک داشته باشم. حاصل آن رفتار و حسن شهرت گاه رضایت درونی ایجاد کرده و گاهی حتی به دستاوردهای مادی هم ختم شده. 

بخش مهمتری از خوشنامی ما نه فقط برای امروز، بلکه برای فردایی است که دانشجویان و مراجعه‌کنندگان امروز ما تبدیل به افراد اثرگذار جامعه شده‌اند. آنها هرگز رفتارهای گذشته ما را فراموش نمی‌کنند. مکرر از دانشجویان سابقم شنیده‌ام که در فلان موقعیت یاد این حرف یا این رفتار تو افتادم و مثل تو عمل کردم و چه جواب خوبی هم گرفتم. وقتی این حرف را می‌شنویم، پیرو همون بحث الگوی ذهنی مدیریت که پیشتر بحث کردم، مجددا به بار سنگینی که شغلمان روی دوشمان می‌گذارد پی می‌برم و اینکه ما موظفیم در همه رفتارهایمان در کلاس و در محیط کار و در عالم عمومی بیرون به شدت مراقب باشیم که چیزی خوشنامی و شهرت نیکمان را خراب نکند و بتوانیم یک مدل برای رفتار دانشجویانمان و سایرین باشیم. نظامی در داستان بسیار زیبای حسرو و شیرین از زبان شیرین نقل می‌کند که «جهان نیمی ز بهر شادکامی است، دگر نیمه ز بهر نیکنامی است» (و در آن حکایتِ دلکشِ مراد طلبیدن خسرو از شیرین، نیکنامی را بر شادکامی کامجویی ارجح می‌داند که «چه باید طبع را بد رام کردن؟ دو نیکونام را بدنام کردن» به شدت توصیه می‌کنم این پرده را واژه به واژه و بیت به بیت درنیوشیدن. حداقل نیم آن حفظم و زمزمه می‌کنم)

به نظر ساده می‌رسد ولی متاسفانه برخی از ما (از جمله خودم) با برخی رفتارهای تخریبگر که ریز هستند ولی اثر بدی می‌گذارند چندان آشنا نیستیم یا به آن‌ها چندان دقت نمی‌کنیم. به نظرم مهم است که به خرده‌رفتارها دقت زیادی کنیم. درک ما از وضعیت طرف روبه‌رویمان که معمولا دانشجو است بخش مهمی از شخصیت ما را نزد دیگران شکل می‌دهد. اجازه دهید من به چند نمونه از خرده‌رفتارهایی که به نظرم می‌رسد اشاره کنم و توصیه مشخص کنم:

۱٫ به هیچ وجه از دانشجو هدیه نگیرید. به هیچ وجه. من مطلقا به هیچ عنوان هدیه نمی‌گیرم مخصوصا به بهانه‌هایی مثل روز معلم و اینها. صرفا اگر کسی خوردنی بیاورد می‌گویم سر کلاس باز کن و تعارف کن همه با هم بخورند. دریافت هدیه چه به صورت فردی، چه به صورت جمعی مثلا به بهانه روز استاد یا پایان ترم یا فلان از نظر من بسیار توهین‌آمیز و خدشه‌زننده به عزت نفس ماست. (به ویژه اینکه دانشجویان خارجی گاه می‌خواهند ارز هدیه دهند که بسیار شرم‌آوره ناخودآگاه برخورد بدی می‌کنم). هرگز نگذارید عزت نفس و شخصیتتان تحت تاثیر دریافت هدیه قرار گیرد.

۲٫ به دانشجو بیگاری ندهید. متاسفانه گاهی این یک رفتار پذیرفته در نظر گرفته می‌شود که استاد به دانشجو کار بدهد و بدون پرداخت هزینه منصفانه به رایگان کارهای خودش را توسط دانشجو انجام دهد. این کار هم از شرم‌آورترین کارهایی است که شخصیت و حرمت شما را می‌شکند. من هرگاه از کار دانشجویی استفاده کرده‌ام از قبل با او رقمی را توافق کرده‌ام و دقیقا هم سر وقت بهش پرداخت کرده‌ام. حتی صبر نکرده‌ام پول را از کارفرما بگیرم. گرچه اساساً توصیه می‌کنم که از دانشجوی خودتان هم استفاده نکنید که اگر از کار ناراضی بودید متهم نشوید. یادتان باشد که مثل هر قراردادی سمت مقابل شما هم فرشته نیست. دانشجو هم به رغم اجترامی که برایش قائلیم ممکن است دچار توهم شود که: این ایده من بود استاد سوءاستفاده کرد و به نام خودش زد. این کتاب را از ترجمه کلاسی دانشجویانش چاپ کرده و

من حتی کارها یا پروژه‌های جدی‌ام را که فکر می‌کنم می‌تواند آینده‌ای داشته باشد به عنوان کار کلاسی مطرح نمی‌کنم چون این امکان است که فردا یکی از دانشجویان مدعی شود که این ایده را ما داده بودیم ولی استاد دزدید! واقعا هیچطوری هم نمی‌توانید ثابت کنید که او اشتباه می‌کند چون معمولا افراد حق را به طرف ضعیفتر می‌دهند و می‌گویند حتما استاد طرف ظالم این ماجرا بوده. پس به سنت «المومن یجتنب من مواضع التُهَم» (مومن از موضعی که در آن در معرض اتهام قرار گیرد دوری می‌جوید» سعی کنید اصلا پروژه یا کار جدی خود را به عنوان تکلیف به دانشجویان ندهید. می‌توانید آن را در کلاس تشریح کنید، که خیلی هم خوب است و اینطوری به دانشجویان دانش روز و عملی را منتقل می‌کنید ولی نسبت به اینکه آن را در قالب یک پروژه کلاسی بدهید یا یک دانشجو را مسئول انجام بخشی از آن کنید که بعدها بتواند ادعا کند این ایده من بوده و استاد از من ربوده، بسیار محتاط باشید.

البته دانشگاه تهران یک قاعده خیلی خوب دارد که دادن نمره بابت ترجمه کتاب ممنوع است. این کار به نوعی حفاظت از شخصیت استاد است که از اتهام اینه کتابش را با نیروی ترجمه دانشجو نوشته یا ترجمه کرده جلوگیری شود. به نظرم می‌توان همین را به خیلی موارد دیگر هم تسری داد.

۳ اتیکت پوششی: متاسفانه خوش‌لباسی چندان در بین اعضای هیئت علمی دانشگاه‌های ما رایج نیست. خود من تا قبل از این بیماری لعنتی که شکم هورمونی برای من ایجاد کرده و در ایستادن شلوار و صاف ایستادن پیراهن‌های معضل درست کرده و مرا از فردی که خوش‌لباسی قابل توجهی داشتم به یک فرد متاسفانه بدلباس تبدیل کرده، بسیار به لباس موجه و در عین حال شیک پوشیدن اهمیت می‌دادم و اثر آن را هم می‌دیدم. فراموش نکنید که شما با نسل جوانی مواجه هستید که لباس پوشیدن را می‌فهمد و انتظار دارد شما به عنوان الگو به درستی جزئیات لباس پوشیدن را رعایت کنید وگرنه بخشی از احترامتان از بین می‌رود. وقتی با کت و شلوار کفش اسپرت میپوشید، به دانشجویانتان پیام بدی می‌فرستید و بخشی از احترام ظاهری را از دست می‌دهید. نیاز نیست مد و فشن را بدانید. فقط یک سری اصول عادی را رعایت کنید. مثلا تا می‌توانید کت و شلوار بپوشید یا کت تک با شلوار پارچه‌ای که همخانواده رنگی باشد. پیراهن آستین کوتاه زیر کت نپوشید و نیمسانت از آستین پیراهن آستین بلندتان را از زیر آستین کت بیرون بگذارید. هیچوقت دکمه پایین کت را نبیندید. اگر دو دکمه است فقط دکمه بالا و اگر سه دکمه است دکمه وسط (دکمه بالا دلخواه) را ببندید. جورابتان تیره‌تر از شلوارتان باشد و جوراب سفید نپوشید. کفش مجلسی یا حداقل کالج بپوشید. چک کنید جنس پیراهنتان خوب باشد تا یقه‌تان نیفتد و صاف بایستد. لباستان رسمی باشد و محترم. همین موارد کوچک را رعایت کنید دانشجویان متوجه می‌شوند که شما به احترام آنها به لباس پوشیدنتان اهمیت داده‌اید.

۴ اتیکت رفتاری: طبیعتا پوشش ظاهری ما با رفتار محترممان کامل می‌شود. توصیه من این است که تا می‌توانید از شوخی، به جز شوخی‌های کوتاه، کم‌شمار و غیرمستقیم، پرهیز کنید و تا می‌توانید با دانشجویان جدی رفتار کنید و با آن‌ها محترم باشید. انسانها بنده احترام متقابل هستند به قول سعدی «بدان ای پسر کآدمیزاده صید به احسان توان کرد و وحشی به قید». به دانشجویان نهایت احترام را بگذارید و حتی اگر ازشان بی‌احترامی دیدید هم کاملا صرفنظر کنید و با احترام پاسخ دهید. از ضدحمله متقابل به دانشجویی که به اشتباه چیزی گفته احترامی برای ما به دست نمی‌آید. شخصیت ما این است که با لبخند و احترام تصحیحش کنیم. رفتار ما، کلامی که به کار می‌بریم و احترامی که طرف مقابل از صحبت با ما احساس می‌کند، اثری است که ما در دیگران می‌گذاریم. پس تا می‌توانید از وسوسه شوخی کردن، دهن به دهن طرف مقابل گذاشتن و وارد جنگ کلامی شدن، لباس پوشیدن عادی و همراه با بی‌اعتنایی و …. پرهیز کنید. حتی تمرین‌های راه رفتن، فن بیان و … هم می‌تواند برای کسانی که مایلند واقعا بدرخشند بسیار توصیه می‌شود. من به حد نرمال رفتار اعتقاد دارم و مایل نیستم خیلی افراطی رفتار کنم ولی حداقل‌های پوششی و رفتاری را رعایت می‌کنم.

۵ برخی از همکاران دانشکده ما معتقدند که ما باید بهترین دستاوردهایمان را در محیط دانشکده بازتاب دهیم. مثلا خودروی ما باید بهترین خودرویی باشد که می‌توانیم داشته باشیم یا اتاق کارمان باید در شیکترین حالت ممکن باشد و پوشش و لباس ما همینطور. همینطور باید پروژه‌های سنگینمان یا دریافتی‌های خوبمان از بازار را دانشجویان ببینند تا الگو بگیرند و بدانند که عضو هیئت علمی موفق می‌تواند زندگی خوبی داشته باشد و از این رو در این مسیر با موفقیت گام بردارد. من تا حد زیادی با این ایده موافقم. طبیعی است که همه اعضای هیئت علمی از جمله اعضای تازه جذب شده که حقوقشان پایین است امکان انجام این موارد را ندارند ولی من معتقدم که تا حدی که داریم باید این را به دانشجویان نشان دهیم تا نشانه‌ای از موفقیت‌های کاری ممکن در این حرفه باشیم. خود من سعی می‌کنم همواره اتاقم را شیک و خوب نگه دارم. مبلمانش را روز اول شیک سفارش دادم و هنوز حتی از جیب خودم هم خرید می‌کنم که پذیرایی شایسته‌ای از مهمان‌ها بکنم. یا اینکه جزئی از درآمدهای خوبی که از پروژه‌ها یا مشاوره‌ها کسب می‌کنم را با تعریف گوشه کوچکی از کار با دانشجویان برجسته به اشتراک می‌گذارم تا بدانند می‌توانند در این حرفه آینده قابل اعتنایی داشته باشند. در واقع یک بخش مهم از شخصیت و رفتار باکلاس و در عین حال صمیمانه ما، بازتاب فرصت‌های شغلی قابل توجهی است که ما در زمان موفقیت به دست می‌آوریم.

۶٫ تشکر و قدردانی از آدم‌هایی که دیده نمی‌شوند: دانشجویی که برای ما کار کوچکی را از دل می‌کند، مستخدمی که برایمان چای می‌آورد، پرسنل دانشکده که به خواست ما چیزی را تهیه می‌کند، همه اینها بخشی از همکارانمان هستند که کنار آن‌ها کار می‌کنیم. اگر بتوانیم هدیه ساده‌ای هرازگاهی بدهیم که عالیه ولی اگه هم امکانش را نداریم یک تشکر ساده با یک پیامک در زمان بعد از کار یا یک تماس ساده تشکر تلفنی بهش این پیام را می‌ده که دیدمت و از اینکه کنارمی قدردانم. برای من همین تشکرهای کوچک یکهویی چنان بازخوزدی از محبت داشته که تقریبا به یک عادت تبدیل کرده‌ام که با مرور هفته یا ماه گذشته به یاد بیارم چه کسانی به من لطفهای کوچک کرده‌اند. همه ما دوست داریم توسط کسانی که بهشون کمک کرده‌ایم مورد تقدیر قرار بگیریم. با یک تماس نشان بدهید که قدردانید و آنکس که به شما خوبی می‌کند را دستکم نمی‌شمارید حتی اگر از نظر دیگران صرفا خدمه جز باشد.

۷ پرداختهایی که تحت عناوین محتلف به دانشجو می‌شود ولی به حساب ما می‌آید را مستقیما و بدون کم و کاست به دانشجو بدهیم. اینها مواردی هستند که برای ما خوشنامی و اعتبار می‌آوردند. من هر دریافتی که از طرف دانشجو دارم از طرح نخبگان برای دانشجوی کارشناسی تا پروژه پسادکتری بدون اینکه حتی یک ریال از آن را بردارم به طرف مقابل منتقل می‌کنم و رسید و سوابقش را هم نگه می‌دارم. این موارد برای حفظ اعتبار و خوشنامی ما بسیار مهم است. متاسفانه گاه رفتارهای سبکی از سمت برخی همکاران گزارش می‌شود که شرمسار می‌شویم.

۸٫ متاسفانه با کاهش ارزش پول کشور و تنزل حقوقهایمان به رقمهای زیر هزار دلار، شنیده شده که گاهی دانشجویان خارجی با هدیه صد یا دویست دلاری از برخی استادها نمره می‌گیرند (من به هر کسی که می‌گوید کاهش ارزش پول ملی خوبه و سبب درآمد خارجی می‌شود هزار و یک بد و بیراه می‌گویم که نمی‌تواند درک کند که آنچه در برابر چند دلار به دست می‌آورد از دست رفتن شرافت و کرامت انسانی ماست و هر کشوری که پول درآوردن از راه کسر ارزش پول ملیش را انتخاب کرد با تبعات اخلاقی شدید و نزول عزت نفس مردمش روبه‌رو شد). این خیلی خبر بدی است. احیرا یکی از دانشجویانم که مدیر دولتی هم هست از سفری به کشور همسایه برگشت و گفت خیلی متاسفم که اونجا می‌گفتم استادهای ایرانی پول می‌گیرند و نمره می‌دهند. این هم یکی از رفتارهای بسیار زشتی است که متاسفانه شهرت ما را لکه‌دار می‌کند. من بسیار مواجه شدم با دانشجویان کشورهای همسابه که هدیه آوردند و من با رفتار سرسختانه‌ای از قبول آن پرهیز کردم. صرفا گفتم اگر کسی چیز خوردنی بیاورد می‌تواند در کلاس باز کند و همه با هم بخوریم. می‌فهمم شرایط اقتصادی سخت است و حقوقمان بسیار پایین و در تبدیل به مقیاس بین‌المللی بسیار کم، ولی باور کنید دریافت هدیه از دانشجوی خارجی به شدت کسر شان ماست. هر وقت کسی می‌گوید حقوقم کم است من می‌گویم اگر کم است کسانی هستند که حاضرند همین کار را با همین حقوق انجام دهند. نمی‌توانیم به این دلیل از انجام وظیفه خود سرباز زنیم و در ازایش درآمدی از طرف مقابل طلب کنیم. حقوق من اگرچه واقعا نزول کرده ولی مطمئن باشید هنوز رضایت نسبی دارم که مانده‌ام. من پذیرفته‌ام با همین حقوق دانشگاه کار کنم. اگر راضی نیستم مطمئنم بسیار کسانی هستند که به این حقوق من راضی باشند و کار مرا بکنند. همین الان صف متقاضیان هیئت علمی برای جایگاه من پر از داوطلبان است. آنها با کمتر از حقوق من هم حاضرند کار من را بکنند. پس این واقعا بهانه‌ای نیست برای رفتارهای ناشایست به ویژه دریافت هدیه که ما را بسیار تنزل می‌دهد. 

این موارد بسیارند و من برخواهم گشت و تکمیل می‌کنم. فعلا تا همینجا کافیه. ولی تاکید دوباره می‌کنم که همکار من، ما مجموعه‌ای از شخصیت و عزت نفسی هستیم که در رفتار و کردارمان نشان می‌دهیم. شهرت و خوشنامی‌مان نزد دانشجویان و دانش‌پذیران دوره‌های آزاد و کارفرمایان و مدیران شرکت‌ها و مدیران دولتی است که ما را چه مادی و چه معنوی موفق می‌کند. به جزئیات دقت کنیم و مراقب وجهه معنوی شخصیت کاری خودمان باشیم.