گزارش پایان کار من در معاونت پژوهش و فناوری دانشکده مدیریت
با توجه به توسعه دانشکده مدیریت به دانشکدگان مدیریت و تبدیل گروههای آموزشی به چهار دانشکده مستقل زیر نظر مدیریت دانشکدگان، پستهای جدیدی به عنوان معاونت علمی برای هر یک از سطوح ایجاد شد و فعالیتهای پژوهش و فناوری همراه با مسئولیتهای لایه بالای آموزشی به معاونت علمی دانشکدگان سپرده شد. از این رو دوره معاونت من در حقیقت در نیمه اول تمام شد و به نیمه دوم نرسید. البته رئیس بزرگوار دانشکدگان مثل همیشه به من عنایت داشتند و چند پیشنهاد معاونتی جدید به من پیشنهاد دادند که من به رغم ترجیح «هیچ پستی» در نهایت با توجه به سوابق قبلیام در معاونت بینالملل، مشاور امور بینالملل دانشکدگان را پذیرفتم تا هم بار اجرایی کمتری داشته باشم و هم کماکان در هیئت رئیسه دانشکدگان حضور داشته باشم. با این حال بسیار خوشحالم که در همین دوره کوتاه که بخش اعظم آن هم به جابجایی فیزیکی و جنگیدن برای ایجاد یک فضای شیک برای معاونت پژوهش و فناوری گذشت توانستم تجربه مدیریتی بسیار خوبی را به دست بیاورم، به ویژه با دست تقریبا خالی و با کمک حامیان تجاری ۶۵۰ متر فضا را تبدیل به شیکترین فضای دانشکده کردم و سپس در طرح جدید به طور کامل دانشکده تازه پای مدیریت صنعتی و فناوری تحویل دادم. تقریبا دریافتم یک مدیر تاسیسی هستم که کارهای جاری خستهام میکند ولی در ایجاد و تاسیس واخدهای جدید و توسعه آنها خوبم. علاوه بر این دریافتم که واقعا جاهطلبیهایم از بین رفته و برعکس گذشته چندان تمایلی به فعالیتهای مدیریتی ندارم. تمایل بیشترم به کتاب خواندن و مطلب علمی نوشتن است تا فرسوده کردن ذهن در حل امور جاری و روزمره که تمام هم نمیشوند. واقعا که حافظ راست گقت «که شادی جهانگیری، غم لشکر نمیارزد». کنج فراغت و کتابی خواندن و فیلم یا فوتبالی دیدن بسیار دلپذیرتر است از هر روز کلنجار رفتن با هزار معضل پرسنلی و قانونی و فنی و سر و کلهع زدن با آییننامهها.
گزارش کار خودم در معاونت پژوهش و فناوری دانشکده مدیریت را طی یک سال و شش ماهی که متصدی این سمت بودم در فایل زیر میگذارم تا از آنچه کردم و آنچه نکردم یک مکتوب داشته باشم که گرد گذشت زمان آن را به دست فراموشی ندهد. البته بیشترین امتیازی که به خودم میدهم ارتباط انسانی با همکارانم در این معاونت بود به طوری که همیشه برای طرح مسائل در خدمت همکاران بودم و دورهمیهای متعددی را در قالب صبحانه یا ناهار برگزار کردیم و در مجموع رابطه دوستانه خوبی همه با هم داشتیم. در عمل هم کلیه کارهای جاری به دست پرسنل ارزشمند این معاونت انجام شد و کاردانی آنان سبب شد من بتوانم به کارهای توسعهای مثل پیگیری تاسیس مراکز و ساماندهی نظام قراردادها و افزایش کیفیتها مثل افزایش رتبه نشریات به الف بپردازم.جا دارد از همه این همکاران به عنوان صاحبان اصلی این کارنامه سپاسگزاری کنم.
گزارش کار پایان دوره معاونت پژوهش و فناوری دانشکده مدیریت (روی تصویر پی دی اف کلیک کنید):
به نظر خودم یکی از مهمترین کارهایم ساماندهی قراردادهای دانشکده بوده. روزی که کار را تحویل گرفتم پروندههای در جریان زیادی داشتیم که متحمل جریمههای سنگین از طرف تامین اجتماعی شده بودند. من مشاور حقوقی گرفتم (آن هم به صورت رایگان، در ازای ارائه برخی امکانات معنوی دانشکده در مقابل خدمات طبق قوانین موجود) و تمام قراردادها را با دقت خواندیم و یازبینی کردیم. با هماهنگی معاون اجرایی وقت که دوست عزیزم آقای دکتر نرگسیان بود رفتیم تامین اجتماعی و پروندههای جریمه را با ارائه دفاع صقفر کردیم و با اختصاص یک نفر رابط بیمهای برای تمام پروژههایی که در دوره من انجام شدند تصفیه حساب گرفتیم. حتی با توجه به بازنشستگی پیش روی رئیس اداره پژوهش، یکی از کارکنان شایسته را طبق اصل جانشین پروری به آن بخش منتقل کردیم تا پس از بازنشستگی ایشان دانشکده دچار مشکل نیرو نشود. همچنین داوطلبانه دانشکده را پیلوت طرح توسعه یک نظام گردش کار دانشگاه تهران کردیم تا با ابزار بهتری (هنوز اتوماسیون نامه برای پیگیری قراردادها استفاده میشود) وضعیت قراردادها در هر زمان را چک کنیم. در مجموع به خودم در زمینه مدیریت قراردادها نمره عالی میدهم مضافا اینکه به رغم شرایط بسیار سخت اقتصادی ۲۰ درصد هم قراردادهای بیشتری نسبت به سال گذشته آن منعقد کردیم.
عملکرد خوب دیگر من در زمینه نشریات بود که موفق شدم همه نشریات دانشکده را از رتبه ب به رتبه الف ارتقا دهم. برای این کار هم من کار خاصی نکردم جز دست نزدن به ساختار سریعی که خوب کار میکرد و در اختیار گذاشتن اختیارات و تجهیزات ببشتر، مثل یک ویراستار انگلیسی برای ارتقای سطح کیفی انگلیسی نشریات و سرمایه گذاری روی ساخت پروفایلهای شبکههای اجتماعی آکادمیک برای نشریات دانشکده. برای نشریه مدیریت رسانه خودمان هم سرمایه گذاری وسیعی کردم از جمله استخراج یک مینی مقاله انگلیسی به جای چکیده ساده تا ارجاعگیری بینالمللی آن افزایش یابد و واقعا امیدوارم نیمه دوم امسال رتبه خوبی برای این نشریه بگیریم.
در زمینه ساختاری و سخت افزار عملکرد خودم را عالی میدانم. یک اتاق ساده ۳ در ۳٫۵ معاونت با یک میز و شش صندلی تحویل کردم و ۶۵۰ متر فضا شامل اتاقهای شیشهای زیبا همراه با نور و تهویه و عایق صدا و اتاق کنفرانس و اتاق سمینار ۳۲ نفره تحویل دادم. در ایران ذهنیتها سختافزاری هستند و عملکرد بدون یادگار سختافزاری به جا گذاشتن زود از یاد میرود.
همچنین دو مرکز برای دانشکده تاسیس کردم شامل مرکز نوع سوم توسعه رهبری کسب و کار (با مشارکت مجموعه صنعتی گلرنگ) و مرکز نوع دوم پژوهشهای کاربردی دانشکده مدیریت (که از سال ۷۸ تا الان غیررسمی کار میکرد و هرگز ثبت رسمی نشد ولی من موفق شدم آن را مصوب رسمی کنم). این دو مرکز امکانات خوبی برای کسب درآمدهای پژوهشی توسط دانشکدگان فراهم میکنند و به دلیل انعطاف در جذب پروژه و پرداخت دستمزد، به ثروت دانشکدگان خواهند افزود.
از نواحی انتقادی عملکردم هم یکی بحث شرکتهای نوآور و دانش بنیان بوده است. پیش از من زیرزمین ساختمان الغدیر به یک شتابدهنده اجاره داده شده بود و شرکتهای متعددی با رابطه مستقیم با این شتابدهنده و پرداخت پول به آن، در فضای دانشکده مستقر شدند. من با این ایده که «این اجارهداری است نه مدیریت شرکتهای نوپا» شتابدهنده را از دانشکده خارج کردم. درباره خود شرکتهای نوپا هم من با حساب و کتاب به همکاران نشان دادم که این شرکتها شانس موفقیت کمی دارند و اساساً ظرفیت کسب درآمد آنها هم کم است و سرمایهگذاری روی آنها کلا درست نیست و سود و زیانش با هم نمیخورد. مضافا اینکه طبق مصوبه دانشگاه تهران همه فضاهای شرکت نوپا باید در اختیار پارک فناوری دانشگاه قرار گیرد. اینها همه یعنی اگر من فضای باارزش دانشکده را در اختیار شرکتهای نوپا میگذاشتم هم در واقع آن فضا را از دانشکده گرفته بودم و به پارک تقدیم کرده بودم. باید در نظر داشت که سرمایهگذاری روی شرکتهای نوپا بسیار پرریسک است و درآمدهای احتمالی هم با ریسک آنها همخوانی ندارد. از این رو آن فضا را به کارگزاران آموزشهای آزادمان سپردیم که درآمدهای تضمین شده را برای ما به همراه داشتهاند.
در مجموع، دوره مسئولیتم به عنوان معاونت پژوهش و فناوری دانشکده مدیریت تهران با تبدیل آن به دانشکدگان و تفکیک آن به دانشکدههای کوچکتر به شیرینی پایان رسید و من از اینکه این بخت را یافتم که یک سال و نیم به دانشکدهای که عاشقش هستم خدمت کنم، بسیار خوشحالم. دوست دارم یادگارهایم در دانشکدگان بماند و آنها را همواره رو به رشد ببینم تا در دلم بگویم آه … این را من راه انداختم، این را من اینطور جا انداختم، این را من اینطور شکل دادم. از این رو از ته دل برای دوست و برادر عزیزم دکتر عباس نرگسیان که اکنون معاون علمی دانشدگان هستند آرزوی موفقیت میکنم.
بروم به سمت جدید برسم که رسیدگی به مسائل دانشجویان خارجی و نیز تامین منافع مالی همکاران از شهریه این دانشجویان در اولویت آن قرار دارد. امیدوارم در پایان دوره این دوره مسئولیت جدیدم هم شاد و خوشحال باشم و بنویسم از آنچه توانستم تغییر دهم.