تجربیات سردبیری دو شماره ویژه
بعد از حدود سه ماه کار دشوار و به شدت انرژیگیر، فعالیتهای ادیتوری مربوط به دو شماره ویژه در ژورنالهای آکادمیک را به پایان رساندم. البته بهتر بگویم، فاز اصلی آنها به پایان رسید و هنوز کارهایی تا نهایی شدن در پیش است، ولی فاز اصلی با موفقیت انجام شد، در حالی که میتوانست نتایج نامطلوبی به همراه داشته باشد.
یادم میآید که وقتی برای سردبیر شدن اقدام میکردم و تلاش میکردم که اعتبار کافی کسب کنم برای چنین وظیفهای، یکی از همکاران دانمارکی به من گفت یک بار این کار را کردهام و حاضر نیستم دوباره انجامش بدهم و همکار دیگری هم گفت که بدان و آگاه باش که کاری است بسیار دشوارتر از آنچه که به نظر میرسد. درگیر فعالیتهای متعددی میشوی، از هماهنگی تا کنار آمدن با تاخیرها و بدقولیها و نیز کیفیتهای کاری و نگارشی و ویرایشی و جهت دادن و کشف تقلب و … آخرش هم مسئولیت سنگینی درباره کیفیتها برایت باقی میماند. چه کاری است عزیز من؟ برو وقتت رو بگذار روی نوشتن یک مقاله خوب و یا اصلاً برو کنار دریاچه و از زندگی لذت ببر! حرف آن دو بزرگوار به خرج من نرفت که نرفت و داستان شد همان حکایت جوان جاهل و پند پیر دانا! واقعاً در این سه ماه بر باد فنا رفتم از شدت کار و انرژیای که انتخاب و نهایی کردن حدود ۲۰ مقاله از من گرفت. کار دشواری بود و با فرایندهای متعدد اجرایی و نگارشی درگیر بودم. مقاله بوده که حدود ۱۲ بار برای ویرایش و اصلاح پس فرستادم برای نویسنده! بله، بالای ۱۲ بار، چون دفعاتی که ویرایشهای جزئی را میفرستادم هم حساب نکردهام.
دستاوردها: ۲۰ مقاله، شامل ۷ مقاله در یک ژورنال و ۱۳ مقاله در ژورنال دیگر (که البته یکی را به خواست نویسنده حذف کردم، ولی کار و انرژی صرف شده را باید به شمار آورد) را به پذیرش نهایی رساندم. واقعاً کار دشواری بود. تا حد زیادی برای دیگران جنگیدم. برای اینکه در یک شماره ویژه به جای ۷ مقاله، ۱۳ مقاله چاپ شود؛ برای اینکه به برخی مقالههایی که به دلایل قابل اصلاح رد شده اند فرصت اصلاح بیشتر داده شود؛ برای اینکه در موارد متعددی (شاید در نیمی از مقالهها) شخصاً پیشنهادهای حذف و اصلاح بدهم و حتی منابع مناسب یافته و پیشنهاد کنم؛ برای اینکه ویرایش انگلیسی مناسب و قابل چاپ حاصل شود (حتی استفاده از ویرایشگران انگلیسی زبان هم خالی هم اشکال نبود و مواردی بود که ویرایشگر متوجه منظور نشده بود و معنای متفاوتی را رسانده بود و یا اینکه بعد از انجام اصلاحاتی دوباره نیاز به ویرایش انگلیسی بود)؛ برای اینکه افراد مناسب بینالمللی در مجلات حضور داشته باشند؛ و برای تعامل دقیق با سردبیران اصلی ژورنالها تا پذیرش کارها حاصل شود. تازه هنوز هم کلی کار مانده. کار زیادی را برای نتیجه گرفتن دیگران انجام دادم که البته بخش کوچکی از مزیتش هم به من می رسد، ولی در کارهای بعدی هرگز اینقدر انرژی نخواهم گذاشت. از نتیجه به دست آمده در اولین تجریهام راضی هستم و تلاش خواهم کرد آن را اهرمی برای کارهای معتبرتر آینده قرار دهم.
دستاورد دیگر حضور افراد سرشناس آکادمیک در دو ژورنال تحت نظارتم است. در کار مشترک با دانشجویان عمدتاً ایرانی، افرادی همچون دیوید کربی، دیمو دیموف، آندرس هِنتِن و مایک فردریشسون در این دو شماره ویژه مقاله دارند. از نظر تنوع ملیتها نویسندگان ایرانی، آلمانی، انگلیسی، بلغاری، ژاپنی، دانمارکی و غنایی با عضویت دانشگاهی از کشورهای ایران، آلمان، انگلیس، دانمارک، ایتالیا، مصر و ترکیه مطلب خواهند داشت، ضمن اینکه دو مورد از برزیل و بنگلادش را هم علیرغم کیفیت کاری خوبشان و فقط به دلیل عدم ارتباط با موضوع شماره ویژه رد کردم. دعوت از افراد سرشناس یکی از درخواستهای عمده ژورنالها برای پذیرش و اعطای مسئولیت سردبیری است و موفقیت در آن نوعی اعتبار برای آینده به شمار میآید. از تنوع موجود در دو شماره ویژهام خرسند و راضی هستم، چون بخشی از رزومه من و تواناییم در جذب افراد به شمار میآید.
البته خالی از تجربه منفی هم نبود. مثلاً یکی از نویسندگان بعد از اینکه ۳ بار درخواست اصلاح منابع، آن هم فقط منابع، را کردم نامه نوشت که: «من با استاد راهنمایم مشورت کردم و به این نتیجه رسیدم که حتماً شما قصد و غرضی دارید و میخواهید مقاله مرا چاپ نکنید و اصلاً من منصرف میشوم!». اینطور موارد هم پیش میآید، گرچه خوشبختانه در کار آکادمیک خیلی کمترند.
علاوه بر این یک ناشیگری هم در انتخاب عنوان و موضوع شمارههای ویژه کردم که سبب شد سه مقاله خوب ایرانی و دو مقاله خوب بینالمللی از دستم برود. انتخاب موضوعِ شماره ویژه کار ظریفی است و تاثیر مهمی در انتخاب مقالهها دارد. باید در انتخاب آن موارد متعددی را لحاظ کرد.
در خلال مرور کارها در این سه ماه، و نیز در کنار تجربیات داوری متفاوتم، به یک سری موارد برخوردم که به نظرم رسید بازگو کنم:
۱٫ عمدتاً نگارش مقالهها انگلیسی نیست، بلکه انگلیسی شده عبارتهای فارسی است! هنگام خواندنشان حس میکنی که داری فارسی میخوانی. عمدتاً جملات طولانی شامل سه تا چهار جمله که با «و» به همدیگر وصل شدهاند. آنچه از ویراستارهای انگلیسی و یا حتی کار با همکاران انگلیسی زبان آموختهام استفاده از جملههای کوتاه و تا حد امکان ساده است. تلاش کنید تا میتوانید جملهها را ساده و کوتاه انتخاب کنید. اگر میخواهید دو جمله را از نظر منطقی به هم بچسبانید و توجه مخاطب را به اتصالشان جلب کنید از نقطهویرگول (؛) استفاده کنید که این معنا را میدهد که «جمله به پایان رسید و جمله بعدی هم مرتبط به آن است» را انجام میدهد. ضمناً توصیهام به استفاده از یک ویراستار انگلیسی و یا شرکتهای ارائه دهنده خدمات انگلیسی است. در این دو شماره استفاده از ویراستار انگلیسی را الزامی کردم و هیچ مقالهای بدون ویراستاری انگلیسی چاپ نخواهد شد.
۲٫ کلی گویی، تعمیمهای بیاحتیاط، ارائه نتایج بدیهی و عدم ارزشافزایی: یکی از آسیبهای برجسته مقالههایی که در داوریهای متنوعم در ژورنالهای مختلف به آنها برمیخورم کلیگویی و بیان بدیهیات است: مقاله ما نشان داده که نوآوری تأثیر مثبتی روی کارآفرینی دارد! فراموش نکنید که هدف از یک مقاله آکادمیک ایجاد یک بهبود جزئی در دانش موجود است و اینکه هر مقاله سرسوزنی دانستههای ما را افزایش دهد. بسیاری از مقالههایی که میخوانم اثبات و یا تایید دانشی است که پیشتر به دست آمده و به خوبی هم کار کرده است. داشتن یک ارزشافزایی (Contribution) را فراموش نکنید و اینکه این ارزش افزایی باید جزئی باشد.
۳٫ تئوری محوری فراموش نشود. وجود یک تئوری محوری به کار جهت میدهد و کمک میکند که خود نویسنده از جاده منحرف نشود. استفاده از تئوریهای مناسب شانس پذیرش را بسیار افزایش میدهد و به یک ارزشافزایی مناسب هم کمک میکند.
۴٫امروزه! این واژه لعنتی nowadays بدون استثناء در تمام مقالههایی که عزیزان هموطن نوشتهاند خودنمایی میکند و من هم بدجوری حساسیت پیدا کردهام بهش. شاید نیمی از مقالات دریافتی با این جمله شروع میشدند که «امروزه فلان چیز نقش مهمی پیدا کرده و ..». برخی هم در نتیجهگیری و برخی هم در جای جای مقاله! از قضا حتی یک مورد هم ندیدم که جمله استفاده شده ضرورتی داشته باشد و تقریباً در همه موارد آن جمله و عبارت بعدی آن یک بخش بیفایده، کلی و غیراارزش افزا بوده که حتی در حد مقدمه هم کاربرد مناسبی نداشته. تقریباً در همه موارد درخواست حذف این واژه و عبارتهای بعدی آن را کردم. خواهر و برادرم، نکنید استفاده از این لعنتی مثل نقل و نبات.
فعلاً همین چند مورد کافی است. نکات دیگری را هم در آینده خواهم نوشت. امیدوارم آموخته باشم که در کارهای بعدیم با انرژی کمتر، کیفیتهای بهتر و نتایج باارزشتری به دست بیاورم.