فرهنگستان زبان سوئد و وضع مصدر زلاتانیدن!
این مطلب سامان زمانزاده بسیار عالی بود. از آنهایی که من در به در دنبالشون هستم.
قرینه جالبی است از آنچه سوئد با زلاتان ابراهیموویچش میکند و آنچه ما با علی دایی مان میکنیم.
به یاد کمال الملک: آنها صد همچو من دارند و یکی را از دیگری عزیزتر میدارند. شما با همین یکی چه کردهاید؟
فرهنگستان زبان سوئد از سال ۲۰۱۲ مصدر “Zlatanera” رو به عنوان یک فعل جدید، به معنی “مسلط بودن” یا “برتری داشتن” به زبان سوئدی اضافه کرده. عطف به این حقیقت که زلاتان نزد مردم سوئد به نماد و تجسم غلبه و برتری تبدیل شده.
The Swedish Language Council has included the verb “zlatanera” meaning “to dominate” in its list of new words from 2012, it said on its website. اینجا
اونوقت ما با اسطورههامون چه کردیم؟ نه تاحالا از خودتون پرسیدید ما با اسطورههامون چه کردیم؟
من توصیه میکنم فرهنگستان ما هم تا دیر نشده، مصدر “داییدن” رو به زبان فارسی اضافه کنه. خیلی هم عالی. خیلی هم بهش میاد.
اگر «داییدن» میساختیم برای اسطورهمان، مصدری برای سخت کوشیدن، استخراج کردن تا حد نهایت تواناییها و خودساختن میبود.
به صرافت افتادم روزی بتوانم مصدر «داتیدن» را وارد فارسی کنم! 😉
پانوشت: نظرات زیر این مطلب بسیار جذاب بودند. حیف است خوانندگانم که دسترسی به فیسبوک ندارند محروم بمانند:
مثلاً «مایلیدن» برای به حاشیه کشیدن یک کار!: «از بس مایلیدی موضوع را همه یادشان رفت اصل قضیه چی بوده!» یا »داییدن» برای جدیت در امری با رعایت اصول حرفهای و علمی: «اگر میخواهی نوازنده برجستهای شوی باید هشت ساعت موسیقی را بدایی»
تو اون صفحه یک نفر از مصدور «چولیدن» کلی نمونه آورده. من هم نوشتم که این چولیدن را داییدید … یعنی کل پتانسیلش را استخراج کردید! 🙂
خود صاحب اثر در صفحهاش با مصدرهای نوپدید (!!!) و دوگانه مایلییدن و داییدن چنین بیت شاهکاری را سروده: همه شب ز درد هجران، سر خویش مایلیدن / به از آن که دوست باشد، نتوانی که بدایی 🙂 🙂 🙂 (سر خود را به در و دیوار بکوبی از هجران دوست؛ بهتر از آن است که پیشت باشد و نتوانی تا حد امکان ازش لذت ببری) 🙂
با داتیدن هم که دیگه دوستان نواختهاند مرا با طبع شعرشان! 🙂